۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

اگر مي تونستم پدرم را انتخاب كنم شايد هيچ وقت به دنيا نمي آمدم*


از چند هفته قبل براي تئاتر كاليگولا بليت رزرو كرده بوديم اما بليت ها فرستاده نمي شد. مي گفتن جلوي اجرا گرفته شده و توي بازبيني به چندتا نكته ازش ايراد گرفتن و شرط گذاشتن كلمه هاي عدالت و اقتصاد از نمايشنامه حذف بشن! نمايش بالاخره اجرا شد اما با چندتا تغيير مثل جايگزين كردن كلمه انصاف جاي عدالت و خزانه به جاي اقتصاد! شايد چون خودشون هم مي دونن كاليگولا براي ما ايراني ها شخصيت دوري نيست و مي دونن براي تماشاگر هاي اين تثاتر كاليگولا معني خودش را دارد معني كه با كلمه هاي اقتصاد و عدالت راحت تر ميشه تفسيرش كرد.
كاليگولا نمايش خوش ساختيه. تركيبي از بازيگر هايي كه كنار هم قرار گرفتنشون به خودي خود مي تونه باعث موفقيت يك نمايش بشه. اما ضرب آهنگ كند  بيشتر از هر چيزي به كاليگولا ضربه زده و باعث شده صحنه هايي كه قراره بيشترين تاثير را روي مخاطب بذارن تبديل به يك آنتراكت بشن. ولي شايد مثبت ترين نكته ي اين اجرا انتخاب موسيقي هاي مناسب حال و فضاي خود نمايش بود. آهنگ ها همه از گروه راك اينگليسي archive انتخاب شده بود و چه از نظر شعر و چه از نظر موسيقي هماهنگي زيادي با كار داشت به خصوص آهنگ taste of blood كه بيشتر از همه توي اين كار شنيده مي شد.


*ديالوگي از نمايش

تماشاخانه ايرانشهر - خرداد و تير 89 - ساعت اجرا 20
نويسنده : آلبر كامو       طراح و كارگردان : همايون غني زاده